⬩﴿تقوا نداریم که آرام نداریم﴾⬩
⭑﴿بخش شانزدهم﴾⭑
⬩﴿نبود تقوای و موج طغیان﴾⬩
نویسنده: احمــد (عــــارفی)
خوانش: ۵ دقیقه
۲۴ میزان ۱۳۹۹
• انسان بدون تقوای ناتوان، ضعیف، و تکه ای از گوشت، پوست و استخوان است که فطرت را رها کرده، بر طبیعتش سرِ سجده و تعظیم را خم نموده است.
نبودِ تقوای انسان را از دامنِ رحمت پروردگار جدا کرده، تحویل شیطان و طاغوت میدهد.
• طاغوت، همان دشمنی که همیشه در کمین است تا لباس تقوای را از بدنش بیرون کند، سپس او را از خالقش جدا کرده، افکارش، اخلاقش، انسانیتش، کرامتش و شخصیتش را غارت کند.
وقتی غارتگری تمام شد، دیگر آدم چیزی ندارد که از او ببرند و ببُرَند. اینجاست که به دین و دیانت حرمت و احترامی قایل نمیشود، چون طاغوت سراپایش را فراگرفته است و برای او سخن نیک و اندرز تأثیری ندارد.
• دو چیز در انسانها وجود دارد که آنها را از بسا مخلوقات مجزا می سازد.
(فطرت)، و دوم (طبع) که در مورد طبع که همانا سؤ استفاده از خود مختاری است، در مضامین مختلف بحث هائی داشته ایم.
• انسان بر (فطرتِ) پاکیزه ی توحید، موحد، خداپرست و اسلام خلق شده، سپس از روی (طبع) ، مایل به تعدی و افزون گرایی شده، فطرت را که (تقوای) در آن است کنار میگذارد، و بر (طبع) سرِ تسلیم را خم میکند.
(فطرت) انسان را بسوی نیکی ها و توحید میکشاند، ولی (طبع) او را بسوی گمراهی و زیاده روی.
• جهنم سبب خلقتش را میداند، و صدا میزند:
❂ يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِن مَّزِيدٍ❂ (ق ۳۰)
(به خاطر بیاورید) روزی را که به جهنّم میگوییم: «آیا پر شدهای؟» و او میگوید: «آیا افزون بر این هم هست؟!»
• چون تقوای از بدن کوچ کرد، و انسان اسیر هوای و هوس، طبع و خود مختاری شد، در درونش شعله ی « هل من مزید » زبانه میزند.
توحید، تقوای، دوری از معاصی و منکرات، همه از فطرت او بر می آید. فطرتی که « لقد کرمنا بنی ادم » و « فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها » چگونگی آن را بیان میکند.
اما نبودِ تقوای و پیروی از (طبع)، چیزی ندارد که به انسان پیشکش کند، به جز از صفاتی مانند هلوع ، جزوع ، منوع ، قتور ، ظلوم ، جهول ، عجول و بقیه را برای انسان
• در فطرت انسان دین خواهی، توحید، حق، قسط و عدل الهی نهاده شده است، اما اکثریت انسانها این را نمیدانند چنانچه الله تعالی میفرماید:
❂فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ❂(روم ۳۰)
این فطرتی است که الله جل جلاله، انسانها را بر آن آفریده؛ دگرگونی در آفرینش الهی نیست؛ این است آیین استوار؛ ولی اکثر مردم نمیدانند!
• الله سبحانه و تعالی حالِ تقوی و بیتقوایی و طاعت و معصیت نفس آدمی را به او شناساند و به او فهماند که فجور، زشت و تقوی زیباست. و این خود دلیل بر اصل مختار بودن انسان است. اما انسان از این اصل سؤ استفاده نموده، شخصیت، کرامت، انسانیت و شرافتش را نقش زمین میکند.
❂فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا❂ (شمس ۸)
سپس فجور و تقوا (شرّ و خیرش) را به او الهام کرده است.
بار الها !
به نفس مان تقوای آن را بده و آن را پاک گردان زیرا تو بهترین پاککننده آن هستی!
آمین یا رب العلمی!
احمـــد (عــــارفی)
ادامـــــه دارد…..