از عباده بن صامت رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم آمدند تا از (شب قدر) برای مردم خبر بدهند، در این وقت دو نفر از مسلمانان باهم به مجادله پرداختند. پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:
شرح حدیث مبارک:
این حدیث را بخاری در باب (خَوْفِ المُؤْمِنِ مِنْ أَنْ يَحْبَطَ عَمَلُهُ وَهُوَ لاَ يَشْعُرُ) یعنی (ترس مسلمان از اینکه عملش باطل گردد و او متوجه نباشد)، آورده است.
از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:
★ خصومت و جنگ کردن مسلمانان با یکدیگر سبب از بین رفتن خیر و برکت، و نزول عقابِ الهی میگردد، چنانچه در این واقعه که پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم آمده بودند تا از تعیین شب قدر برای مسلمانان خبر بدهند، خصومت و منازعۀ دو نفر با یکدیگر سبب آن شد که مسلمانان از دانستن این شب متبرک برای همیشه محروم بمانند، و ای کاش آنهائی که به جان هم افتاده و صدها و حتی هزارها مسلمان را کشته و میکشند متوجه این کار خلاف شرع خود گردیده و از الله سبحانه و تعالی بترسند، و از این اعمال زشت و ظلم و ستم خود دست بردارند.
★ عقوبت بعضی از گناهان تنها متعلق به مرتکب آن گناه نیست، بلکه دامن همگان را میگیرد، چنانچه خصومت این دو نفر سبب آن شد، که همۀ امت از تعیین شب قدر محروم بمانند. الله سبحانه و تعالی میفرماید:
﴿وَٱتَّقُواْ فِتۡنَةٗ لَّا تُصِيبَنَّ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنكُمۡ خَآصَّةٗ﴾
از فتنۀ بترسید که تنها دامنگیر کسانی که از شما ظلم کردهاند نشود، [بلکه دامنگیر بیگناهان نیز شود].
عزیزانِ گرانقدر:
لطفاً این وصایای گرانبهای حضرت رسول کریم صلی الله وعلیه وسلم را بخوانید، بدانید، عمل کنید و بدیگران رسانید تا ان شأ الله اجر دنیوی واخروی نصیب تان گردد.
جزاکم الله خیراً!
احمـــد ﴿عـــــارفی﴾
ادامـــه دارد…
جمعه ۵ میزان ۱۳۹۸| ۲۸ محرم ۱۴۴۰
FRI | 27 | Sep | 2019
✧ t.me/ayamey
✧ youtube.com/c/dawatgar
✧ fb.com/meydanestid
✧ www.dawatgar.com
منابع و مأخذ:
۱- عَنْ عُبَادَةُ بْنُ الصَّامِتِ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ خَرَجَ يُخْبِرُ بِلَيْلَةِ القَدْرِ، فَتَلاَحَى رَجُلاَنِ مِنَ المُسْلِمِينَ فَقَالَ: «إِنِّي خَرَجْتُ لِأُخْبِرَكُمْ بِلَيْلَةِ القَدْرِ، وَإِنَّهُ تَلاَحَى فُلاَنٌ وَفُلاَنٌ، فَرُفِعَتْ، وَعَسَى أَنْ يَكُونَ خَيْرًا لَكُمْ، التَمِسُوهَا فِي السَّبْعِ وَالتِّسْعِ وَالخَمْسِ» [رواه البخاری ۴۹]